شب قدر


nedaieshabnam

در كنج تنهايي كسي نيست جز خدا

خدا از رگ گردن به من نزديك تر است

ولي چه سود كه من او را فراموش كرده ام

 

تو اين شباي عزيز ما رو از دعاي خودتون بي بهره نذاريد

كه سخت روسياه و محتاج دعايم

 



نظرات شما عزیزان:

محسن(تنهاي شب)
ساعت6:59---22 مرداد 1391
زمانی که جلوی تلفن های عمومی صف می کشیدند
عشق ها با ارزشتر بود
از این روز ها که
پشت خطی ها صف می کشند.

سلام ابجيه گلم
اپت عالي بود
ولي نتونستم واسش نظر بدم
آخه چرا ؟؟؟؟
مرسي از حضورت


Mostafa
ساعت4:25---22 مرداد 1391
مث همیشه خوب بود
ولی دیگه گذشت
گذشتـ.........
تا سالی
دیگر
...


جامانده...
ساعت14:28---21 مرداد 1391
سلام...
خداي من... خداي درماندگان...
جاي بالهايي كه ديگر پشتم نيست درد ميكند. راستي لاي در كدام گناه گير كردند و توي پس كوچه هاي كدام بيراهه گم شدند؟!
امشب دلم عجيب هواشان را كرده... امشب كه دلم پرپر ميزند به هواي پرواز...
هر چه ميگردم . نيستند... يادم نمي آيد كجا گذاشتمشان... فقط همين يادم مي آيد كه هم من گلايه ميكردم از دست و پا گير بودنشان هنگام گناه هم آنها دلشان گرفته بود از كج رفتنهايم...
راستي واقعا چه شد بال پروازم شكست و پايم گره خورد به زمين...؟؟؟
حالا فقط سهمم شده چشمي كه دوخته ميشود به آسمان . صورتي كه خيس ميشود در تمناي لمس خنكاي ابرها و دلي كه پر ميشود از حسرت بالهايي كه ديگر نيست...
حسرت دوباره داشتن بالهاي سفيدي كه تا گشوده ميشدند دست و پاي سياه گناه بسته ميشد از دلم سرريز ميشود... خدايا بيا مرا ببخش و آنها را به من پس بده... امشب با فرشته ها روي عرشت قرار دارم اسير فرشم نكن...
اين دل از شوق تو دارد كنده ميشود ... دارد ميزند از سينه بيرون اما هر چه زور ميزنم گريه ميكنم. خودم را به در و ديوار ميكوبم نه بالهايم را مي يابم نه از زمين كنده ميشوم...
خدايا هر چه سعي ميكنم بپرم هر چه ميخوانمت جاي بالهايم بيشتر درد ميگيرد...
نكند... نكند اين درد شيرين درد تولد بالهاي نو ست؟؟؟؟!!!!!


جامانده...
ساعت14:25---21 مرداد 1391
هیچ انسانی دوست نداره بمیره !
اما همه آرزو میکنن برن به بهشت.
اما، یادمون میره که برای رفتن به بهشت اول باید مرد ...


محمد امین
ساعت12:03---17 مرداد 1391
سلام
متنت خیلی قشنگ بود
ادامه بده


رز
ساعت22:44---16 مرداد 1391
بخاطربسپاردرتقویم دوستی من ,روزی به نام فراموشی تووجودندارد!

جامانده...
ساعت22:36---16 مرداد 1391
غــــــفــــــل ـــــــــت :

یعـــــــــــــ ـــنی چــــــی؟؟؟ آدم غافل ینی کــــــــــــــ ـــــی ؟!؟
الان مــــــــــــــ ـــــــــــــــ ـــــــــــــــ ـــــــــــــیگ م ؛
یعـــــــــــنـ ـــــــــی: به گُل بنگری ولی گُل آفرین را نبینــــی،
دریا را تماشا کنــــی ، ولی دریا آفرین را نبینی،
به كهكشان‌ها و ستارگان نگاه کنی ، ولی آسمان آفرین را نبیــــــــــــ ـــ ـی.
ولی بعضیام بجایی میرســـــــــــ ــــ ــَـــــــــــــــ ن که :
به صحرا بِنگرُم ، صحـرا تــو بینُم بـه دریـا بنگرُم ، دریا تو بینُم.
به هر جا بنگرُم كوه و درُ و دشت، نشان از قامتِ رعنا تو بینُم.
حالا معنای عقلی تر و اصطلاحی تَرِشُ بگـــــــــــــ ــ ــم؛

غفـــــــــــلت یعنی :

عبارته از اینكه پرده‌ای بر فكر و دل انسان بیفتد و از یك واقعیت و حقیقتی دور بماند.

غفلت یعنی اینكه چیزى حاضر باشد ولى انسان به آن توجه نكند و آنرا فراموش كند.

خدای مهربونمون هم میفرماید:

تو کتاب هدایتش :

سوره اعراف ، آیه 179

{لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا }

برخی از انسان‌ها دل دارند ولی فهم عمیق و ژرف‌نگری ندارند، چشم دارند ولی بصیرت ندارند ونمی بینند، گوش دارند، ولی با آن نمی‌شنوند!"
ادامه آیه ی شریفه : وووووااااااای ی ی ی

(أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ)

"اینها مثل حیوانات هستند بلكه از حیوانات نیز پست ‌ترند، اینها همان كسانی هستند، كه غافــــــــــلن د!"
عمر داره میگذره ، جلوی زمانو نمیشه گرفت،
تا کی وبگردی ؟ تا کی فیس بوک؟ تا کی تویتر ؟
تا کی وی پی ان ؟
تا کی اتلاف عمر ؟
ازمون بپرسه چقدر از وقتتو واسه منه خدا گذاشتی ؟
چی بگیم ؟ چی داریم که بگیم ؟
یه خرده فکر کنیم به کلمات زیر.
خدا - زمان - عمر - پیری - مرگ - ابدیت

عزیزم لینک شدی...


ماریا
ساعت20:45---16 مرداد 1391
سلام ابجی جونم
من وقتی بیکار میمونم میام با قطره های وبت بازی میکنم
راستی اپت قشنگ بود واسه عاشقا


سارا
ساعت18:09---16 مرداد 1391
سلام
ممنون که اومدی پیش ما
خیلی قشنگ بود مرسی


Mostafa
ساعت18:02---16 مرداد 1391
ممنون که سر زدی بازم
از این کارا بکن آپ
جالبی بود


sima
ساعت17:46---16 مرداد 1391
من از نهايت تاريكي ...
من از نهايت شب حرف ميزنم ...
اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بيار ...
و يک دريچه كه از آن
به ازدحام كوچه خوشبختي بنگرم ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 23:17| توسط neda|


آخرين مطالب
» ...
» خداي من
» شايد آخرين نوشته
» خاطرات من 10
» لذت عشق به اين حس بلاتكليفي است
» زن
» عيد غدير والاترين عيد اسلامي
» عرفه.... روز دعا و نيايش
» friend
» سالگرد ازدواج امام علي (ع) و حضرات فاطمه (س)
» امام جواد(ع)
» روزهاي مدرسه
» خاطرات من 9
» من برگشتم
» خاطرات من 8
» خاطرات من 7
» خاطرات من 6
» خدا

قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت